در فضیلت نماز شب و آثار آن
و از حضرت صادق علیه السلام روایتست که فرموده بود در وصیّت رسول خدا به على علیهما و آلهما السّلام : یا على وصیّت مى کنم تو را در باب نفس خودت به چند خصلت پس حفظ کن آنها را، بعد از آن فرمود: خداوندا یارى کن او را و ذکر فرمود جمله اى از خصلتها تا اینکه فرمود:
((وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلوةِ الزَّوالِ))
بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز زوال و سه بار تکرار فرمود.
و ظاهر این است که حضرت اراده کردند به نماز شب سیزده رکعت را و به نماز زوال هشت رکعتى که نافله زوال است .
وقت نماز شب
وقت نماز شب از اول نیمه شب است تا طلوع صبح صادق .
توضیح : شب از دیدگاه شرع عبارت است از اول مغرب تا طلوع صبح صادق . بنا بر این در ساعت 12 شب که عبارت است از نیمه غروب تا طلوع آفتاب بیش از نیم ساعت از نیمه شب شرعى گذشته است .
- افضل آن است که نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر عبارت است از یک سوم آخر شب و هر قدر به صبح نزدیکتر باشد افضل خواهد بود.
- شخص مسافر مى تواند نماز شب را پیش از نیمه بخواند.
- جوانى که مى ترسد بخواب بماند و نماز شب از او فوت شود مى تواند نماز شب را پیش از نیمه شب بخواند.
- همه کسانى که براى خواندن نماز شب بعد از نیمه شب عذرى دارند مانند پیرمردان و یا کسى که از سرد شدن هوا مى ترسد و یا از جنب شدن در خواب مى ترسد و مانند اینها مى توانند نماز شب را قبل از نیمه شب بخوانند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
اگر بیم دارى که پایان شب برنخیزى یا سرما و مشکل دیگرى مانع نماز شبت خواهد شد، نماز شب و ((وتر)) را در اوّل شب بخوان .(5)
- در مواردى که تقدیم نماز شب جایز است سزاوار است که نیّت اداء نکند بلکه به نیّت (تعجیل ) و جلو انداختن بخواند.
- اگر نماز شب از کسى فوت شد مى تواند قضاى آن را در روز به جا بیاورد.
((مفضّل )) مى گوید:
به امام صادق علیه السلام عرض کردم : فدایت شوم ؛ من گاهى به خواندن نماز شب موفّق نمى شوم ، آیا اجازه مى فرمائید پس از خواندن نماز صبح پیش از آنکه آفتاب طلوع کند قضاى نماز شب را بخوانم ؟
فرمود: آرى ؛ امّا اهل خانه ات را از این کار با خبر مکن زیرا آنان هم از تو یاد مى گیرند و این کار را سنّت قرار مى دهند.(6)
تذکّر: قضاى نماز شب را فضیلت بسیار است چنانچه در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که :
شخصى به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم چه بسا که اتّفاق مى افتد که یک ماه و دو ماه و سه ماه نماز شب از من فوت مى شود و من آن را به روز قضا مى کنم ، آیا این کار جایز است ؟
فرمود: به خدا قسم این کار مایه روشنى چشم تو است و اینجمله را سه بار تکرار کرد.
- قضاى نماز شب را بر تقدیم آن یعنى پیش از نیمه شب خواندن رجحان دارد. بنابر این اگر مى داند که قضاى نماز شب از او فوت نخواهد شد قضا اولویت دارد.
تذکر: براى تشویق جوانان عزیز روایتى در مورد قضاى نماز شب نقل مى کنم :
اسحق بن عمار ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که ایشان از پدران بزرگوار و آنان از رسول خدا صلى اللّه علیهم اءجمعین نقل مى کند که فرمود:
((ان اللّه یباهى بالعبد یقضى صلوة اللّیل بالنهار یقول ملائکتى عبدى یقضى ما لم افترضه علیه اشهدوا انى قد غفرت له )).
خداى تعالى با بنده اى که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات مى کند و مى فرماید:
((اى فرشتگان من ، این بنده من چیزى را که به او واجب نکرده ام قضا مى کند گواه باشید که من او را آمرزیدم )).(7)
- جوانى که مى ترسد به خواب بماند اگر پیش از نیمه شب نماز شب را خواند و خوابید و پیش از صبح بیدار شد لازم نیست نماز شب را دوباره بخواند.
- اگر مشغول نماز شب شد و صبح طلوع کرد اگر چهار رکعت از نماز شب را خوانده است که صبح شد بقیه نماز شب را به طور مخفف و بدون مستحبات مى خواند و اگر هنوز چهار رکعت از نماز شب نخوانده صبح شد همان دو رکعتى را که شروع کرده تمام مى کند و پس از آن دو رکعت نافله صبح را مى خواند و سپس دو رکعت نماز صبح واجب را مى خواند و پس از آن باقیمانده نماز شب را قضا مى کند و اگر اصلاً به نماز شب شروع نکرده صبح طلوع کرد دو رکعت نافله صبح را اوّل مى خواند و پس از آن نماز صبح را و پس از آن قضاى نماز شب را به جا مى آورد.(8)
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضه رضوان نکنند اهل نعیم
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
بوى پیراهن گم کرده خود مى شنوم
گر بگویم همه گویند ضلالى است قدیم
اى رفیقان سفر دست بدارید از ما
که بخواهیم نشستن به در دوست مقیم
کیفیّت نماز شب به صورت مختصر
- نماز شب مجموعاً یازده رکعت است که ده رکعت آن هر دو رکعت به یک سلام خوانده مى شود و یک رکعت به یک سلام .
- هشت رکعت از یازده رکعت را باید به نیت نماز شب خواند و دو رکعت آن را به نیّت نماز (شفع ) و یک رکعت آن را به نیت نماز (وتر).
- فضیلت نمازهاى شفع و وتر بیش از هشت رکعتى است که به نیت نماز شب خوانده مى شود.
- انسان مى تواند فقط به نماز شفع و وتر اکتفا کند و هشت رکعت را نخواند.
- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ باشد مى تواند فقط به نماز وتر اکتفا کند.
- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ نباشد ولى انسان مى خواهد نماز وتر را بخواند باید آن را (رجائا)(9) بخواند.
- جایز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتّى در حال اختیار، ولى اگر مى خواهد نشسته بخواند بهتر آن است که هر دو رکعت نشسته را یک رکعت ایستاده حساب کند. بنابراین باید هشت بار دو رکعت نشسته هر دو رکعت به یک سلام که جمعاً شانزده رکعت مى شود به نیّت نماز شب بخواند و دو بار دو رکعت هر دو رکعت به یک سلام به نیت نماز شَفع . و دو بار یک رکعت هر یک رکعت به یک سلام به نیّت نماز وَتر.(10)
- خواندن سوره در رکعتهاى نماز شب لازم نیست و مى تواند فقط به خواندن سوره (حمد) اکتفا کند و همچنین قنوت در رکعتهاى دوّم مستحب است و مى تواند بدون قنوت بخواند.
- نماز وتر یک رکعت است ، و کافى است در قنوت سه بار تسبیح گفتن (11).
- لازم نیست همه یازده رکعت را در یک مجلس بخواند بلکه مى تواند در دو سه نوبت بخواند بلکه با فاصله خواندن افضل است . همانطور که رسول خدا تهجد مى کرد.
- مستحب است که نماز شب را بلند بخواند تا اگر از خانواده اش کسى مى خواهد به نماز شب برخیزد بیدار شود. چنانچه در روایت است و علماء نیز تصریح به استحباب بلند خواندن کرده اند.
- بدیهى است که استحباب بلند خواندن نماز شب در جائى است که از ریا و سمعه در امان باشد و اگر خداى نخواسته خوف ریا و سمعه در بلند خواندن باشد باید آهسته بخواند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
صلوة اللیل تذهب بذنوب النهار
نماز شب گناهان روز را پاک مى کند
بحار الانوار: ج 84، ص 143 و 154.
مستدرک : 6/330.
کیفیّت نماز شب به صورت مفصّل
چون از خواب برخاست سجده کند براى خداوند تعالى و نیکو است در این حال یا در حال برداشتن سر از سجده بگوید:
((اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْیانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحى لاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ)).
و چون برخاست و ایستاد بگوید:
((اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمُوتِ)).
و چون صداى خروس شنید بگوید:
((سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُ سُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا یَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ)).
و چون نگاه کند به اطراف آسمان بخواند:
((اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا یُوارى مِنْکَ لَیْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَیْنَ یَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِکَ تُدْلِجُ الرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِکَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُ وَ نامَتِ الْعُیُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاْخُذُکَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ)).
پس بخواند پنج آیه آل عمران :
((اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لاََّیاتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَیْتُهُ وَما لِلظّالِمینَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادى لِلاْیمانِ اَنْ امِنُوْا بِرَبِّکُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ رَبَّنا وَاتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَلاتُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّکَ لاتُخْلِفُ الْمیعادَ)).
مسواک کند،(12) و بعد از آن وضو بسازد وضوء کامل و خود را خوشبو سازد، پس برخیزد به نماز شب .
ابتدا شروع مى کند به هشت رکعت نماز شب و بعد از هر دو رکعت ، سلام مى دهد، و خوبست که در دو رکعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحید بخواند، (که در دو رکعت مجموعا شصت مرتبه توحید خوانده شود) از اثرات ثواب آن این استکه : تا منصرف شود از نماز نبوده باشد میان او و خداى عزّوجلّ هیچ گناهى .
و یا آنکه در رکعت اوّل آن توحید و در رکعت دوّم قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ بخواند.
در شش رکعت دیگر حمد و هر سوره که خواهد بخواند و کافى است حمد و قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ در هر رکعتى .
و چنانکه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى ، در هر رکعت دوّمى از نافله ها نیز سنّت است .
و کافى است در قنوت سه بار سُبْحانَ اللّهِ گفتن .
و یا آنکه گفته شود:
اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَى ءٍ قَدیرٌ.
و یا آنکه بگوید:
رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْکْرَمْ.
و روایت شده که حضرت امام موسى علیه السلام چون شب در محراب عبادت مى ایستاد مى خواند: ((اَللّهُمَّ اِنَّکَ خَلَفْتَنى سَوِیّاً...)) و این دعاء پنجاهم صحیفه کامله است .
و چون فارغ شود از هشت رکعت نماز شب پس بجا بیاورد دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر.
و مى خواند در این سه رکعت بعد از حمد قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ تا بمنزله آن باشد که یک ختم قرآن کرده باشد، زیرا که سوره توحید ثلث قرآن است ، و یا آنکه بخواند در نماز شفع در رکعت اوّل حمد و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و در رکعت دوّم حمد و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ.
و چون از نماز شفع فارغ شد مستحب است آنکه بخواند:
اِلهى تَعَرَّضَ لَکَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ...)) و این دعائى است که در اعمال شب نیمه شعبان در مفاتیح الجنان مذکور شد.
و چون از دو رکعت شفع فارغ شد بر مى خیزد به جهت یک رکعت وتر و مى خواند در آن حمد و سوره توحید و یا آنکه مى خواند بعد از حمد قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه ، و معوذّتین یعنى قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ، پس دست بر مى دارد براى قنوت و دعا مى خواند آنچه بخواهد.
شیخ طوسى رحمه الله علیه فرموده : دعاهائى که در قنوت نماز وتر خوانده مى شود از زیادى به شمارش نمى آید.
مستحب است که انسان در قنوت نماز وتر گریه کند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، یا خود را به حال گریه در آورد و دعا کند براى برادران مؤمن ، و مستحب است که ذکر شود چهل نفر، پس بدرستیکه کسیکه دعا کند براى چهل مؤمن دعایش مستجاب مى شود انشاءاللّه تعالى . و دعا کند به آنچه خواسته باشد.
شیخ صدوق رحمه الله علیه فرموده که : حضرت رسول صلى الله علیه و آله در قنوت وتر مى خواند:
((اَللّهُمَّ اهْدِنى فیمَنْ هَدَیْتَ وَ عافِنى فیمَنْ عافَیْتَ و تَوَلَّنى فیمَنْ تَوَلَّیْتَ وَ بارِکْ لى فیما اَعْطَیْتَ وَقِنى شَرَّ ما قَضَیْتَ فَاِنَّکَ تَقْضى وَ لایُقْضى عَلَیْکَ، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ وَ اُوْمِنُ بِکَ وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ یا رَحیمُ)).
سزاوار است آنکه هفتاد مرتبه بگوید:
((اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ)).
سزاوار است که دست چپ را به دعا بلند کرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد
روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله استغفار مى کرد در نماز وتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مى گفت : ((هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِکَ مِنَ النّارِ)).
روایت شده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام در سحر، در نماز وتر سیصد مرتبه مى گفت : ((اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ))(13). و بگوید بعد از این : ((رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحیمُ)).
و سزاوار است آنکه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به رکوع رود و چون سر از رکوع برداشت بخواند این دعا را که شیخ در تهذیب از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نقل کرده :
((هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْکَ وَ شُکْرُهُ ضَعیفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظیمٌ وَ لَیْسَ لِذلِکَ اِلاّ رِفْقُکَ وَ رَحْمَتُکَ فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلَ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِیامى وَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُکَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا یَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَ لا مَوْتاً وَ لاحَیوةً وَ لا نُشُوْراً)).
پس به سجده رود و نماز را تمام کند و بعد از سلام تسبیح حضرت زهرا علیها السلام بخواند، پس بگوید:
((اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ)).
و بگوید سه مرتبه :
((سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِکَ الْقُدُّوْسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ))
پس بگوید:
((یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا بَرُّ یا رَحیمُ یا غَنىُّ یا کَریمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاً وَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَیْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَیْرَ فیما لا عاقِبَةَ لَهُ)).
پس به سجده رود و بگوید پنج مرتبه : ((سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ)). پس بنشیند و بخواند آیة الکرسى را، دوباره به سجده رود و ذکر سابق را پنج مرتبه بخواند.
((إ نَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِینَ مَعَکَ.))
(اى پیامبر!) پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوّم شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مى خیزند.
مزمّل : آیه 20.
((إ نَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْأً وَ أَقْوَمُ قِیلاً.))
مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است .
مزمّل : آیه 6.
سفارش جبرئیل به نماز شب
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
برترین نمازها (ى مستحب ) نماز نیمه شب است و چه اندک است به جا آورنده آن .(14)
و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
جبرئیل آن قدر مرا به نماز شب سفارش کرد تا این که گمان کردم نیکانِ امّتم شب را نمى خوابند مگر اندکى از آن .(15)
و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
خداوند حضرت ابراهیم را دوست خود انتخاب نکرد مگر براى دو کارش :
1 - اطعام به مستمندان 2 - نماز شب ، هنگامى که مردم در خواب بودند.(16)
در حالات رسول خدا صلى الله علیه و آله
حضرت على علیه السلام فرمود:
هر گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله براى نماز شب بر مى خاست ، نخست مسواک مى کرد، سپس به آسمان مى نگریست و این آیات را زمزمه مى کرد:
((إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لاَ یاتٍ لاُِوْلِى الاَْلْبابِ...))
مسلّماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفتِ شب و روز، نشانه هاى (روشنى ) براى خرمندان است ... - (17)
(در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز دستور داده شده که هر کس براى نماز شب بر مى خیزد، این آیات را تلاوت کند).(18)
شب زنده داران در قیامت
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
در قیامت پس از آن که خداوند همه انسانها را جمع کند، منادى ندا مى کند و مى گوید:
پیش آیند کسانى که در نیمه هاى شب از بستر خواب دور مى شدند و خدا را مى خواندند و از خشم و غضبش بیمناک و به رحمتش امیدوار بودند.
آن گاه جمعى پیش روند و قبل از دیگران به جایگاههاى خود (در بهشت ) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ دیگر رسیدگى نمایند.(19)
شب زنده دارى دختر امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام درباره دختر بزرگوارش ((فاطمه ))(20) فرمود:
او در امر دین چنان بود که تمام شب را به نماز مى ایستاد و روز را روزه مى گرفت .(21)
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
جبرئیل نزد من آمد و گفت : اى محمّد!... بدان که شرف مؤمن ، نماز شب اوست و عزّتش بى نیازى او از مردم است .(22)
بدآموزى و کج اندیشى
طلبه اى مى گفت : شخصى به ظاهر باسواد و متّقى به من گفت : بهتر است انسان نماز شب نخواند و نماز صبح را هم نزدیک طلوع آفتاب به جاى آورد، براى این که دچار عُجب و خودبینى نشود، و چون نماز شب غرور مى آورد باید آن را ترک کرد!
آن طلبه گفت : در اثر این کلام (چون گوینده آن را مورد اعتماد مى دانستم ) چندین سال نماز شب نخواندم با اینکه سحر هم بیدار بودم !
ببینید بدآموزى و کج اندیشى را! به آن طلبه گفته شد:
آن شخص شیطان بوده که چنین سخن مزخرفى را بر زبان رانده است ؛ زیرا، اگر این سخن صحیح باشد در همه مستحبّات جارى است . بنابراین باید گفت : نماز جماعت و قرآن و دعا و... نخوانیم زیرا مغرور مى شویم ! بى ارزش بودن این گفتار به قدرى واضح است که نیازى به تفصیل ندارد. چون بدیهى است که انسان در کنار انجام مستحبّات باید رذائل اخلاقى را از خود دور کند. و اصلاً خودِ نماز شب باعث توفیق انسان براى ستردن و زدودن صِفات رذیله مى شود و آن خدایى که توفیق سحرخیزى مى دهد توفیق پیراسته شدن از مرض خطرناک عُجب را نیز عطا مى کند.
ثانیاً، چنین شخصى که این قدر لاابالى و بى تعهّد است که نماز صبح خود را در آخر وقت مى خواند، معنى ندارد دچار عُجب بشود و اصلاً دلیلى براى عُجب او نیست مانند کورى است که نامحرم را نمى بیند! بلکه هنر است که انسان با رعایت و انجام مستحبّات ، دچار خودپسندى نشود و خلاصه تقواى منفى به درد نمى خورد، آنچه سودمند است تقواى مثبت است .
سالک کامل مرحوم ملکى مى نویسد:
((گاهى از بعضى متهجّدین ، نماز شب فوت مى شود، ولى این خود لطفى از سوى خداوند است ؛ براى این که آن شخص ، از تأ سف خوردن براى فوت نماز شب و موفّق نشدن به این امر مهم ، اجر بیشترى ببرد و نیز از عُجب محفوظ و مصون بماند؛ ولى طبق آنچه از احادیث استفاده مى شود این امر بسیار نادر است و بیش از یکى دو شب نمى شود)).(23)
راستى ، چه صادق است درباره آن شخص بدبخت و جاهل که آن طلبه را چندین سال از این فیض محروم داشت این بیت اعتصامى که مى گوید:
آموزگار خلق شدیم امّا
نشناختیم خود، الف و با را
این شخص ، دستِ کم به آیات قرآن کریم در این موضوع توجّه نکرده و سخنى گفته است صد در صد مخالف با قرآن ، آنجا که مى فرماید: ((وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهجِّد بِهِ نافِلَةً لَک عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً)).(24)
برخى دیگر نیز چنین مى پندارند که شب زنده دارى و نافله شب با درس خواندن منافات دارد و مانع تحصیل است و خلاصه اتلاف وقت است و باید آن وقت را صرفِ درس خواندن و مطالعه کرد.
این گروه نیز سخت در اشتباهند و نمى دانند که تهجّد بهترین وسیله براى ازدیاد توفیق تحصیل است و چه بسیار از تارکین تهجّد را دیده ایم که نه تنها موفّق به تحصیل نشده اند، بلکه در گرداب گناه غرق گشته اند.
در این باره مرحوم ملکى مى گوید:
((من بسیارى از محصّلین را مى شناسم که از شب زنده داران بودند و همین موضوع سبب شد که فهمى عمیق و استقامتى بى نظیر در امر تحصیل نصیبشان شد و به مراتب و مقامات والایى رسیدند و بالعکس ، کسانى هستند که در مطالعه کتب علمى کوشش بسیار دارند ولى به جایى نمى رسند و از علم خویش سودى نمى برند و برکتى نمى بینند)).(25)
معلوم نیست کسانى که داراى این منطقند جواب ، ((لَیْسَ مِنْ شِعَتِنا)) و نیز ((لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلوةَ اللّیْلَ)) را، چه مى گویند؟ چه پاسخى براى ((قُم اللّیْلَ إِلاّ قَلِیلا))(26) دارند؟
حضرت زینب (س ) در شب یازدهم محرّم
((در شب عاشورا حضرت زینب علیها السلام بود و امام حسین علیه السلام ، زینب بود و همه کس و همه چیز. در شب یازدهم زینب بود و زینب ، در این شب زینب علیها السلام قافله سالار اسیران بود و نقطه اتکاء یتیمان !
مصائب هر چند بسیار سنگین بود و گران ، ولى حضرت زینب علیها السلام همچون کوهى استوار در برابر مصائب ایستاد و خم به ابرو نیاورد!
به نگهبانى اسیران پرداخت ، به گرد آوردن زنان و کودکان پرداخت ، روان بخش پیکرهاى بى روح گردید، نواى بینوایان بود و رمق بى رمقان .
از این سو به آن سو مى دوید و گمشدگان را مى جست ، از ضرب تازیانه پیکرش مى سوخت ، خارهاى بیابان به پایش فرو مى رفت ، و جگرش مى سوخت ولى یتیمان را مى جست .
این پیکر رنجدیده ناتوان ، معجزه گر بود، چنان شایستگى به خرج داد که یک بچه به زیر سمّ ستور نرفت . یک زن در آتش نسوخت ، یک کودک در آن شامِ شوم گم نشد.
پس از آنکه از این کارها فراغت یافت و از سلامت همه اطرافیان مطمئن شد، به سوى خدا رفت و به عبادت پرداخت ، نماز شب به جاى آورد.
آنقدر ناتوان و کوفته شده بود که نتوانست ایستاده بخواند، در آن شب نماز شب را نشسته به جا آورد و با خداى خود به راز و نیاز پرداخت .(27)
امام صادق علیه السلام فرمودند:
نماز شب موجب رضاى پروردگار و دوستى فرشتگان و سنّت پیامبران و ریشه ایمان و ناخوشایند شیطان است .(28)
لذّت مناجات
استاد شهید، مى گوید:
((ما یک سلسله لذّتهاى معنوى داریم که معنویّت ما را بالا مى برد. براى کسى که اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى که یک نفر نماز شب خوانِ حقیقى و واقعى از نماز شب خودش مى برد، از آن ((استغفراللّه ربّى و اتوب و الیه ))ها مى برد، از آن ((العفو گفتنها)) و یادکردن و دعا کردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مى برد، و آن لذّتى که از آن ((یا ربّ یا ربّ)) گفتنها مى برد، هیچ وقت یک آدم عیّاش که در کاباره ها مى گردد، احساس نمى کند.
لذّت آن نماز شب خوان خیلى عمیق تر، نیرومندتر و نشاطبخش تر است . ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنیا کنیم مثلاً سر شب بنشینیم دور هم و شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نکنیم که حرام است ، صرفاً شوخیهاى مباح هم بکنیم و بعد هم سفره را پهن کنیم و آنقدر بخوریم که نفس کشیدن برایمان دشوار شود، بعد مثل یک مرده در رختخواب بیفتیم . آیا در این صورت توفیق پیدا مى کنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان ((یا ربّ یا ربّ)) بگوییم ؟ اساساً بیدار نمى شویم و اگر هم شویم مثل مستى که چند جام شراب خورده است ، تلو تلو مى خوریم .
پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در این دنیا درک کند، چاره اى ندارد جز این که از لذّتهاى مادّى کسر کند. به خدا قسم لذّتى که یک مرد با ایمان در آن وقت شب که بلند مى شود و چشمش مى افتد به آسمان پرستاره و آیات آخر سوره آل عمران را که صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است ، مى خواند و با هستى همصدا مى شود، احساس مى کند برابر است با یک عمر لذّت مادّى در این دنیا.
یک چنین آدمى ، نمى تواند مثل ما زندگى کند نمى تواند سر سفره شام بنشیند در حالى که ظهر غذاهاى سنگین ، انواع گوشتها، روغنهاى حیوانى و نباتى ، انواع شیرینى ها و انواع محرّک اشتهاها را خورده است ؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک شود این روح خود به خود مى میرد، این آدم نمى تواند در نیمه هاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمى تواند لذّت ببرد.
لهذا کسانى که چنین توفیقاتى داشته اند و ما چنین اشخاصى را دیده ایم به لذّتهاى مادّیى که ما دل بسته ایم هیچ اعتنا ندارند. چه مانعى دارد که من ذکر خیرى از پدر بزرگوار خودم بکنم . از وقتى که یادم مى آید مى دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمى گذاشت و نمى گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأ خیر بیفتد شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بیدار مى شود.
و حداقل قرآنى که تلاوت مى کند یک جزء است ، و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند حالا تقریباً صد سال از عمرش مى گذرد هیچ وقت نمى بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد... اینها دل را زنده مى کند، آدمى که مى خواهد از چنین لذّتى بهره مند شود ناچار، از لذّتهاى مادّى تخفیف مى دهد تا به آن لذّت عمیقتر الهى برسد)).(29)
آرى ، چنان پدر چنین فرزندى را به اجتماع تحویل مى دهد.
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گِلى لؤ لؤ و مرجان نشود
تهجّدِ امام
یکى از نزدیکان امام مى گوید:
((پنجاه سال است که نماز شب امام خمینى ترک نشده . امام در بیمارى ، در صحّت ، در زندان ، در خلاصى ، در تبعید، حتّى بر روى تخت بیمارستان قلب هم ، نماز شب مى خواندند. امام در قم بیمار شدند و به دستور اطبّاء مى بایست به تهران منتقل شوند، هوا بسیار سرد بود و برف مى بارید و یخبندان عجیبى در جادّه ها وجود داشت ، امام چندین ساعت در آمبولانس بودند، و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز نماز شب خواندند. شبى که از پاریس به سوى تهران مى آمدند تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند و امام تنها در طبقه بالاى هواپیما نماز شب مى خواندند.
و شما اگر امام را از نزدیک دیده باشید آثار اشک بر گونه هاى مبارک امام ، حکایت از شب زنده دارى و گریه هاى نیمه شب وى دارد.
بعضى از پاسداران در قم نقل مى کردند که گاهى اوقات که امام براى تهجّد بیدار مى شدند، آنها را مورد نوازش و تفقّد قرار مى دادند.))(30)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
خداوند رحمت کند مردى را که از خواب شب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز بیدار کند و او هم نماز بگذارد. و خداوند رحمت کند زنى را که شب هنگام از خواب بیدار شود و نماز بخواند و همسرش را نیز بیدار کند و او هم نماز به جا آورد.(31)
نماز شب در یکى از حسّاس ترین فرازهاى تاریخ
در یکى از نشریه ها از قول فرزند امام خمینى آمده است :
1 - شبى که از پاریس عازم ایران بودیم ، امام در هواپیما براى نماز شب برخاستند و چنان مى گریستند که خدمه ارفرانس ، تعجّب کرده بودند و شنیدم که پرسیده بودند: آیا امام از چیزى ناراحت هستند؟ من گفتم که کار هر شب امام است .
2 - وقتى امام را از قم مى بردند براى زندان [در عصر طاغوت ] امام با حالتى نماز شب خواندند که یکى از همراهیان بعداً به من گفت : که ما تحت تأ ثیر شدید نماز امام واقع شدیم و یکى از آنها تا تهران گریه کرده بود.
3 - روزى که از نجف عازم کویت شدیم از صبح ساعت چهار حرکت کردیم و شاید هم زودتر، درست بعد از اذان صبح و بعد از آن همه گرفتاریها ساعت دوازده و شاید بیشتر، سرانجام امام در هُتل بصره استراحت کردند.
دو ساعت نخوابیده بودند که ساعتشان زنگ زد و بیدار شدند و نماز شب خواندند و بعد هم نماز صبح ...
کرامتى از امام راحل رحمه الله علیه
شهید محراب مرحوم صدوقى مى گوید:
((ما مسافرتهایى با امام کرده ایم ، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه نسبت به ما مبذول داشتند. وقتى از ارض اقدس بر مى گشتیم در بین راه روسها براى بازرسى جلوى ماشین ما را گرفتند (در آن زمان قسمتهایى از ایران زیر نظر دولتهاى شوروى و آمریکا و انگلستان بود) همگى پیاده شدیم و چون امام از اوّل تکلیف ، مراقب نماز شب بودند و این عمل ، صد در صد از ایشان ترک نشده ، بعد از پیاده شدن خواستند که نماز شب بخوانند. آن جا که وسط بیابان بود آبى وجود نداشت . یک وقت نگاه کردیم آبى جارى شده ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت . بعداً نفهمیدیم که تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال ما در آن سفر یک چنین کرامتى از ایشان دیدیم )).(32)
و در اثر همین شب زنده داریهاست که مى بینیم این مرد بزرگ ، متصّل به ((معدن عظمت )) شده است و در راه خدا از هیچ چیز نمى هراسد.
بنا به نوشته بعضى ، امام خمینى در ضمن بیان ماجراى زندان رفتن خود فرموده اند:
((همان طور که در آن جاده مستقیم [قم - تهران ] مى رفتیم ، من متوجّه شدم آن دو نفرى که جلو نشسته بودند، یکى از آنها اشاره کرد به سمت راست [سمت راست آن جادّه دریاچه نمک است ، که برخى از مؤمنینى را که علیه دولت فعالیّت شدید داشتند آنجا مى انداختند.] با دست که به آن طرف اشاره کرد، من فهمیدم مقصودش چیست ولى من از اوّل که با آنها رفتم هیچ نترسیدم و آن وقت که اشاره کردند هم واللّه نترسیدم .
ناقل این قضیه ادامه مى دهد: یکى از مراجع که در آن مجلس بود، وقتى این عبارت را شنید، دگرگون شد و در برابر عظمت این مرد بزرگ الهى انگشت به دندان گرفت .))
حاج میرزا جواد ملکى رحمه الله علیه
یکى از دوستان و نزدیکانِ مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ، مى گوید:
مرحوم ملکى رحمه الله علیه شبها که براى تهجّد و نماز شب به پا مى خاست ، ابتدا در بسترش مدّتى صدا به گریه بلند مى کرد؛ سپس بیرون مى آمد و نگاه به آسمان مى کرد و آیات ((إ نَّ فى خَلْق السَّمواتِ وَالارض ...))(33) را مى خواند و سر به دیوار مى گذاشت و مدّتى گریه مى کرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض مدّتى پیش از وضو مى نشست و مى گریست .
وخلاصه از هنگام بیدار شدن ، تا آمدن به محلّ نماز و خواندن نماز شب ، چند جا مى نشست و بر مى خاست و گریه سر مى داد و چون به مصلاّیش مى رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود.(34)
محدّث قمى رحمه الله علیه
در شرح حال محدّث گرانمایه ، حاج شیخ عباس قمّى آورده اند:
وى در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حدّاقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجّد بود.
به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیّت زیاد مى داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبّى ، عبادت و تهجّد است فرزند بزرگش مى گوید: تا آن جا که من به خاطر دارم بیدارى آخر شب از او فوت نشد. حتّى در سفرها، این شیوه عملى مى شد.
محدّث قمى درباره استادش حاج میرزا حسین نورى ، مى نویسد: او در زهد و عبادت سخت کوشا بود، نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شبها برقرار بود.(35)
علامه مجلسى اوّل رحمه الله علیه
((آقا احمد نواده وحید بهبهانى در کتاب ((مرآت الاحوال )) مى نویسد: از بعضى ثقات شنیدم که آخوند ملا محمّد تقى نقل کرده که در شبى از شبها بعد از نماز و تهجّد و گریه و زارى به درگاه قادر متعال ، خود را به حالتى دیدم که دانستم هر چه از درگاه احدیّت مسأ لت کنم ، البته به اجابت مقرون ، و عنایت خواهد شد و فکر مى کردم که چه از خدا بخواهم ؟ امر دنیوى یا اُخروى ؟ که ناگاه صداى گریه محمّد باقر [مجلسى دوّم ] از گهواره بلند شد، من گفتم ؛ الهى به حق محمّد و آل محمّد صلى الله علیه و آله این طفل را مروّج دین و ناشر احکام سیّدالمرسلین گردان و موفّق کن او را به توفیقات بى نهایت خود.
سپس آقا احمد مى گوید: و مسلّم است که این خوارق عادات که از آن بزرگوار به ظهور رسیده ، نیست مگر از دعاى چنین بزرگوارى .))(36)
دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلّى صفاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روى من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم مى ریزد
اجر صبرى است کز آن شاخ نباتم دادند
همّت ((حافظ)) و انفاسِ سحرخیزان بود
که ز بند غم ایّام نجاتم دادند
ملاّ محمّد اشرفى
آورده اند که مرحوم ملاّ محمّد اشرفى که از شاگردان سعیدالعلماست ، از نیمه شب تا صبح مشغول تضرّع و زارى و مناجات با حضرت بارى (جلّ و علا) بود، و آنقدر بر سر و سینه مى زد که هنگامى که صبح مى شد در نهایت ضعف و نقاهت بود به گونه اى که هر کس او را مى دید چنین مى پنداشت که تازه از بستر بیمارى ، برخاسته است .(37)
آرى ، به قول مولا امیر المؤمنین علیه السلام :
((قَدْ بَر اهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداحِ، یَنْظر إ لَیْهِمُ النّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضى ، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ، وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُوْلطُوا...)).(38)
بیم خداوند متعال ، آنان را به سان پیکانهاى باریکى که تراشیده شده لاغر و نحیف کرده است . کسى که آنان را مى بیند، خیال مى کند که بیمارند.
در حالى که بیمارى ندارند و ترس از جهنّم آنان را لاغر کرده است ، و مى گوید: اینان دیوانه شده اند. در صورتى که مجنون نیستند ...
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
دو رکعت نماز که انسان در پایان شب بخواند براى او بهتر است از دنیا و آنچه در آن است و اگر براى امّتم دشوار نبود آن را واجب مى کردم .(39)
حجة الاسلام شفتى
((این سید بزرگوار پیوسته مراقب بارى تعالى بود و چیزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى داشت ، گوشه هاى چشم او از کثرت گریه کردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.
یکى از نزدیکان این بزرگوار گفته است : با آن مرحوم به یکى از روستاها رفتیم ، شب را در راه گذراندیم . سیّد به من فرمود: نمى خوابى ؟ من رفتم که بخوابم ، چون سیّد گمان کرد که من خوابیدم برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم دیدم بندهاى دوش و اعضایش مى لرزید به طورى که کلمات نماز را از شدت حرکت فکّین و اعضا مکرّر مى نمود تا آن را صحیح ادا کند.
گویند از شدّت حضور قلبى که در پیشگاه خداوند داشت ، بندهاى دوشش مى لرزید و به محض این که مجلس از مردم خلوت مى شد، اشکش جارى مى گشت ، جارى شدن اشک او مقارن بیرون رفتن آخرین فرد مجلس بود.
محدّث قمى مى نویسد: در عبادت و دعا و مناجات با قاضى الحاجات و نوافل و اوراد، حکایات بسیار از آن جناب نقل شده است .))(40)
مرحوم تنکابنى مى گوید: این بزرگوار از نیمه شب تا صبح ، به گریه و زارى و تضرّع اشتغال داشت و در صحن کتابخانه اش ، مانند دیوانگان مى گردید و دعا و مناجات مى خواند و بر سر و سینه مى زد تا صبح ، و چنان صداى گریه او بلند بود که اگر همسایه ها بیدار مى شدند و مى شنیدند. بالا خره ، از کثرت گریه و زارى ، در اواخر عمر به بیمارى ((باد فتق )) مبتلا شده بود و پزشکان هر چه معالجه کردند سودى نبخشید.
بناچار، سید را از گریه منع کردند و گفتند: گریستن بر تو حرام است ؛ زیرا، موجب افزایش باد فتق مى شود. و هنگامى که سیّد به مسجد مى رفت تا وقتى که در مجلس حضور داشت ذاکرین منبر نمى رفتند و اگر اتفاقاً در حضور او ذاکرى بالاى منبر مى رفت او بر نمى خاست و باز گریه مى کرد.
مرحوم تنکابنى ، درباره فرزند حجة الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سید اسداللّه نیز چنین مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جایى خلوت به دعا و مناجات و گریه و عبادت و نماز اشتغال دارد و در گریستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نیست .(41)
آخوند ملاّ محمّد کاشى
در شرح احوال آخوند ملا محمّد کاشانى ، استاد آقا نجفى قوچانى و حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى و بسیارى از دیگر اعاظم ، آورده اند:
((هر نیم شب ، نمازى چنان به سوز و گداز مى خواند و بدنش به لرزه مى افتاد که از بیرون حجره صداى حرکت استخوانهایش احساس مى شد)).
روزى پس از ختم درس ، یکى از طلاّب به مَدْرس آن بزرگوار آمد و گفت : آقا، این آقا شیخ مى گوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از در و دیوار صداى ((سبّوحٌ قدّوس ، ربّنا و ربّ الملائکة و الرّوح )) بر مى آید و چون نگریستم دیدم که آقاى آخوند در سجده ، این ذکر را مى گوید. آخوند فرمود: این که در و دیوار به ذکر من متذکّر باشند امرى نیست ؛ مهمّ آن است که او از کجا محرم این راز گشته است )).(42)
تا به حاصل برسد کشت امیدى که تراست
چاره کار به جز دیده بارانى نیست
کنون باید اى خفته بیدار بود
چو مرگ اندر آرد ز خوابت چه سود؟
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند:
هنگامى که مردى از خواب شب برخیزد و همسرش را نیز بیدار کند و هر دو دو رکعت نماز بخوانند، آنان از ذاکرین خداى متعال محسوب مى شوند که بسیار ذکر خدا مى گویند.(43)
شیخ جعفر کاشف الغطاء
در احوال این محقق بزرگ آورده اند:
((شیخ در عبادت و صفاى باطن و حالت تضرّع و زارى به درگاه حضرت بارى و تهجّد و سحرخیزى و دعا و مناجات ، یکى از اوتاد روزگار بوده و تا سر حدّ قدرت نمى گذاشته عمل مستحبى از او فوت شود)).(44)
شهید محراب ، ملاّ محمد تقى برغانى قزوینى مى گوید:
((روزى مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد و در منزل یکى از بزرگان رحل اقامت افکند. در آن منزل ، باغى نیز وجود داشت . وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم .
چون پاسى از شب گذشت ، شنیدم شیخ مرا صدا مى زند و مى گوید: برخیز و نماز شب به جاى آر.
عرض کردم ؛ بلى بر مى خیزم .
شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم . ناگهان صدایى به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم وقتى به نزدیک جایى که سر و صدا مى آمد رسیدم دیدم جناب شیخ به تضرّع و گریه و مناجات مشغول است و صداى ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تا کنون که 25 سال مى گذرد، هر شب بر مى خیزم و به مناجات مشغول مى شوم )).(45)
در ((فوائد الرضویه )) مى نویسد: ((در بعضى از مؤلّفات دیدم که سالى شیخ گذرش به یکى از شهرهاى ایران افتاد، اهل آن جا خواستند نماز را با آن جناب به جماعت گزارند. مساجد شهر کم وسعت و غیر کافى بود، لاجرم در میدانى اجتماع کردند و با شیخ نماز جماعت خواندند.
پس از نماز از آن بزرگوار خواهش نمودند که موعظه بفرمایید، شیخ فرمود: من فارسى را خوب نمى دانم . اصرار کردند، شیخ بر منبر آمد و فرمود: مردم ! شما مى میرید و شیخ هم مى میرد، پس فکر روز بازپسین نمائید. ایها النّاس ! شهر شما مثل بهشت است ، چه ، در بهشت قصور است و در این شهر نیز قصور عالیه و بوستانهائى است که داراى نهرهاست ... و در بهشت تکلیف از قبیل نماز و روزه و سایر عبادات ، برداشته است . همچنین است در شهر شما که نماز و روزه و عبادات و دیگر امور برداشته شده است این تعریض بود از شیخ بر اهل آن شهر در مواظبت نداشتن آنها به فرائض الهى و ارتکاب محرمات و مناهى .
پس نگاه فرمود: در پاى منبر یکى از ذاکرین را دید، به او فرمود: برخیز و ذکر مصیبت کن و از منبر فرود آمد.
و چون ائمه جماعت آن شهر نوافل را به جاى نمى آورند، این مطلب به شیخ عرض شد، شیخ فرمود: هر که نماز نافله نکند به او اقتدا نکنید، ائمه جماعت که این سخن را شنیدند همگى بناى نافله گذاشتند.(46)
شیخ حسن فرزند کاشف الغطاء مى گوید: ((عادت شیخ جعفر آن بود که هر شب وقت سحر بیدار بود و مى آمد دمِ در اتاقها و عیال و اطفال همه را بیدار مى کرد و مى گفت : برخیزید و نماز شب بخوانید و همه بر مى خاستند.
من در آن زمان کودک بودم و خواب بر من غلبه مى کرد وقتى که شیخ دمِ در اتاق من مى آمد و صدا مى زد برخیز، من به همان حالت که دراز کشیده بودم مى گفتم : ولا الضّالین ، یا، اللّه اکبر؛ یعنى ، من مشغول نمازم !!))(47).
آقا نجفى قوچانى
مرحوم آقا نجفى قوچانى رحمه الله علیه ضمن گزارش ماجراهاى دورانِ طلبگى خود در اصفهان ، مى نویسد:
((... در این حجره تازه که حجره هامان به هم وصل بود از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانى در آن کشیدیم که یک سرِ ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر ریسمان را من به دست خود مى بستم که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگرى را بدون این که صدایى بزنیم ، به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبه اى از صداى ما بیدار شود و راضى نباشد.))(48)
استادِ آیت اللّه العظمى بروجردى
گویند که مرحوم آیت اللّه سیّد محمد باقر درچه اى ، استاد آیت اللّه بروجردى و میرزاى نائینى و آقا نجفى قوچانى و... در قنوتِ نماز شب ، دعاى ابوحمزه ثمالى را با حالت ایستاده ، مى خواندند.
کنونت که چشم است اشکى ببار
زبان در دهان است عذرى بیار
حضرت على علیه السلام فرمود:
نماز شب مایه سلامتى جسم و متوسل شدن به اخلاق پیامبران و موجب رضایت پروردگار عالمیان است .(49)
تعطیل درس
مرحوم ملاّ زین العابدین سلماسى که از ملازمین و خواصّ علاّمه بحرالعلوم است ، اظهار مى دارد که :
((بحرالعلوم هر شب در کوچه هاى نجف گردش مى کرد و براى بینوایان غذا مى برد. اتفاقاً، چند روزى درس را تعطیل کرد، طلاّب مرا شفیع کردند که علّت این امر را سؤ ال کنم ؛ وقتى از ایشان خواستم درس را شروع بفرمایند و درباره سبب ترک تدریس سؤ ال کردم . پاسخ دادند: درس نمى گویم ! پس از چند روز، دوباره ماجرا تکرار شد و من انگیزه ترک تدریس را سؤ ال کردم ، علاّمه فرمود:
در نیمه هاى شب ، هرگز نشنیدم که این طلاّب با خداوند متعال مناجات کنند و به تضرّع و زارى مشغول باشند، با اینکه من شبها در کوچه هاى نجف گردش مى کنم و این گونه طلبه ها، سزاوار نیستند که آنان را آموزش دهم !
وقتى طلاّب از گفته علاّمه ، آگاه شدند همه مشغول تضرّع و زارى شدند و شبها صداى گریه و مناجات آنان از هر سو بلند شد و ایشان مجدّداً تدریس را آغاز کردند.))(50)
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
آیا چهره نماز شب خوانها را نمى بینید که از همه چهره ها زیباتر است ؟
این براى آن است که آنان هنگام شب با خداى سبحان خلوت کرده اند و خداى تعالى جامه اى از نور خود بر چهره ایشان پوشانید.(51)
استاد شهید مرتضى مطهّرى
یکى از خصوصیّات استاد مطهّرى رحمه الله علیه عنایت زیاد به تهجّد و شب زنده دارى بود و از دوران طلبگى تا آخر عمر، بدان پایبند بودند.
حضرت آیت اللّه العظمى سید على خامنه اى رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
((ایشان هنگامى که به مشهد مى آمدند، گاهى اوقات به منزل ما وارد مى شدند. اتاقى که ایشان شبها مى خوابیدند، با یک در، با اتاقى که من مى خوابیدم فاصله داشت . ایشان همیشه وقت خواب مقیّد بود به خواندن قرآن . صداى ایشان را شنیدم که در هنگام تهجّد و نماز شب خواندن ، گریه مى کردند. البتّه نماز شب خوان زیاد داریم ؛ امّا، نماز شب خوانى که در آن نیمه شب ، با آن حال اشک بریزد و گریه کند، کم داریم ...))
فرزند استاد شهید مطهّرى رحمه الله علیه ضمن تشریح وقایع شب شهادت استاد چنین مى گوید:
((آن شبى که خبر ترور را شنیدیم ، همگى تاصبح بیدار بودیم . ساعت 5/2 بعد از نیمه شب بود که زنگ ساعتى که ایشان را مطابق معمول براى نماز شب بیدار مى کرد، به صدا در آمد ولى دیگر او در قید حیات نبود. او نماز شبش را در میان خون مطهرّش ، زودتر از موعد نماز شب در تاریکى خیابان خوانده بود)).
از قول یکى از فضلاء و محقّقان معاصر، درباره استاد چنین نقل شده :
((... و در رابطه با خدایش ، عارفى اهل ذکر و سلوک و عبادت بود. او خود بارها گفته بود؛ دلم مى خواهد به قم بروم و مشغول ریاضت و عبادت و عرفان بشوم . این آرزوى او بود.
هرگز! در طول عمرش ، خواندنِ قرآن قبل از خواب و به جاى آوردن نماز شب را ترک ننمود و بدین گونه بر اثر تلا لؤ اتِ همین عبادت ، و نزدیکى و قرب خاصّ به امام امّت بود که حقایق را با چشم دل مى دید.))
همچنین یکى از دوستان استاد مى نویسد:
اهل دنیا و هواپرستان ، و پیوستن به اهل اللّه و اولیاى خدا، مشهود سیر و سلوک او بود.))(52)
نیز یکى از نویسندگان معاصر در این باره مى گوید:
... در یکى از سخنرانیها از او شنیدم که این دو بیت را - که حاکى از توجّه به این مراحل است - مى خواند:
ترسم بروم ، عالم جان ، نادیده
بیرون روم از جهان ، جهان نادیده
در عالم جان ، چون روم از عالم تن
در عالم تن ، عالم جان نادیده ؟
این مرد، از سالها پیش ، خویش را براى این سفر آماده کرده بود. و با توشه تهجّد، و مرکب شب خیزى ، و راهبرى فیض سحر، عمرى در این راه گام نهاد، و به یقین به مقصودهایى رسید. همین آثار فراوان و خدمات شایان او نشانه فوز و توفیق اوست و همچنین ، کامیابى او به سعادت شهادت )).(53)
شهید قدّوسى (ره )
دوستان و آشنایان شهید قدوسى (ره )، آن عالمِ مجاهد قدر ناشناخته ؛ درباره وى چنین نوشته اند:
((... او حتّى به مستحبّات ومکروهات ، بسیار اهمیّت مى داد. نماز شب را براى روحانى لازم مى دانست . یک شب در مسجد گوهر شاد با نگرانى خاصّى مى فرمود: برایم بسیار ناگوار و غیر منتظره بود که شنیدم ؛ یکى از اساتید مدرسه [حقّانى ] مقیّد به نماز شب نیست . با ایشان صحبت کردم ، معلوم شد سبکى معده را در شب رعایت نمى کند.(54)
((... تَهَجّد و نماز شب ، و دعاهاى متنوّع و مأ ثور، جایگاه خاصّى نزد او داشت . کمتر مجلسى بود که قدوسى در آن سخن گوید: ولى نماز شب و اهمیّت آن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه اى که نتواند خواب و بستر گرم را رها کرده ، براى نماز شب از آن بگذرد، در آینده از خیلى چیزها نخواهد گذشت ... او ریا را آفت اخلاص مى دانست و در عین حال مى گفت : گاهى شیطان با همین حربه ریا، نفس را بر شما حاکم مى سازد. و به اسم این که ((شاید ریا شود)) مانع نماز شب شما مى شود و جلو مناجات و دعاى شما را مى گیرد...
عصر روز عرفه ، با این که براى درس اهمیّت فوق العاده اى قائل بود، کلاسها را تعطیل مى کرد تا طلاّب ، دعاى ((عرفه )) بخوانند. براى محصّلین پیک نیک مسجد ((جمکران )) تشکیل مى داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزار شود. محبوبترین و والاترین محصّل مدرسه ، مطرح مى کردند، اگر به جاى نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود، بهتر خواهد بود؛ مى گفت : ولى حضرت آیة اللّه العظمى خمینى مى فرمودند: نماز شب وقت چندانى نمى گیرد و بدین وسیله ضرورت تعبّد را در کنار تعلّم ، گوشزد مى کرد. او مى گفت : طلبه اى که هنگام نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار خواهد بود.))(55)
((... این مرد بزرگ و مربّى نمونه ، نماز شبش ترک نمى شد و هر وقت شب بیدار مى شد تجدید وضو مى کرد و بعد مى خوابید، چون خود را در محضر خداوند مى دید.))(56)
خوشا به حال این ستارگان پر نور شبهاى ظلمانى و مصادیق این دو آیه شریفه :
((کانُوا قَلیلاً مِنَ الْلّیْلِ ما یَهْجَعُونَ، وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ)).(57)
- شبها اندکى مى خفتند و سحرگاهان آمرزش مى خواستند.
امام على علیه السلام ، درباره این گونه انسانها مى فرماید:
- ((خوشبخت و سعادتمند آن که : فرائض پروردگار خویش را انجام دهد. رنجها را - مانند سنگ آسیا - خورد کند. شب هنگام از خواب دورى گزیند. آنگاه که سپاه خواب حمله مى آورد، زمین را فرش و دست خود را بالش قرار مى دهد، در زمره گروهى که بیم روز بازگشت ، خواب از چشمشان ربوده و پهلوهاشان از خوابگاهشان جا خالى کرده است و لبهایشان به ذکر پروردگارشان در زمزمه است . ابرهاى گناهان بر اثر استغفار مداومشان بر طرف شده است . آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند.(58)
سجده اى طولانى
مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى رحمه الله علیه مى نویسد:
من استادى داشتم بزرگوار، عارف ، عامل و کامل [مراد آخوند ملاّحسینقلى همدانى است ] که نظیر او را ندیده ام . از او درباره عملى که مجرب و در اصلاح قلب و تحصیل معارف مؤثّر باشد، سؤ ال کردم .
در پاسخ فرمود: براى این امر، هیچ کارى مانند مداومت بر یک سجده طولانى در هر شبانه روزى یک مرتبه که در آن ((لا إِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانکَ إِنَّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ)) گفته شود، نیست .
انسان این ذکر را بگوید در حالى که خود را در زندانِ طبیعت زندانى و مقیّد به قید و بندهاى این اخلاق رذیله ببیند و اقرار داشته باشد که خدایا، تو مرا گرفتار این پستیها نکردى و در حق من ظلم روا نداشتى ، و تنها من به خویشتن ستم کردم .
ملکى رحمه الله علیه ادامه مى دهد:
اصحاب و شاگردان او به این دستور، عمل مى کردند و بعضى از آنها این ذکر را سه هزار مرتبه در سجده مى گفتند و خلاصه این سجده و برکاتش نزد عاملانِ به آن ، معروف است ولى به شرط آنکه بر آن مداومت شود. استادم به خواندن صد مرتبه سوره قدر [اِنّا أَنْزَلْنا] در شب و عصر جمعه نیز امر فرمود.(59)
مردى به امیرالمؤمنان على علیه السلام عرض کرد:
من از نماز شب محروم شده ام .
حضرت فرمود: تو را گناهانت به بند کشیده است .(60)
گفتارى از ملاّ حسینقلى همدانى (ره )
این عارف بزرگ ، در نامه اى مى نویسد: ((... خلاصه بعد از سعى در مراقبت ، البته طالب قُرب ، بیدارى و قیام سحر را لااقل یک دو ساعت به طلوع فجر مانده الى مطلع الشّمس از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب به جا بیاورد.
و اگر وقتش زیادتر باشد به ذکر یا فکر یا مناجات مشغول بشود؛ لیکن قدر معیّنى از شب باید مشغولِ ذکر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالى از حزن نبوده باشد، اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش . و بعد از فراغ ، تسبیح سیده نساء علیه السلام و دوازده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه ، ((لا إِله إِلاّ اللّهُ، وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهْ لَهُ المُلکِ)) إ لى آخر و صد مرتبه لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ و هفتاد مرتبه استغفار بخواند. و قدرى از قرآن شریف تلاوت نماید. و دعاى معروفِ صبح [که در ((مفاتیح )) محدّث قمى ، قبل از دعاى کمیل مسطور است ،] یعنى یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصّباح إِلى آخر، البته خوانده شود. و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو رکعت نماز بکند بسیار خوب است . ملتفت باشد که به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد و در قضاء حوائج مسلمین لاسیّما عُلَما وَ لا سیّما أَتْقِیائِهِمْ سعى بلیغ نماید ... و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه ، سوره قدر بخواند.))(61)
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
بر شما باد به خواندن نماز شب اگر چه یک رکعت باشد.(62)
نامه اى به مرحوم کمپانى
حاج میرزا جواد ملکى ، در نامه اى که به عنوان پاسخ نامه علاّمه محمد حسین کمپانى اصفهانى ، فیلسوف و اصولى مشهور نگاشته ، دستوراتى به نقل از استاد خود، مرحوم ملاحسینقلى همدانى ذکر کرده که قسمتى از آن را انتخاب کرده در اینجا مى آوریم .
((... مرحوم مغفور مى فرمودند: باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیّت کمتر و روحانیّت قوّت بگیرد و میزان آن را هم چنین مى فرمودند، که انسان اوّلاً: روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقّل مابین الغذائین نکند.
ثانیاً: هر وقت غذا مى خورد باید مثلاً یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد آنقدر بخورد که تمام سیر نشود این درْ کمّ غذا، و امّا کیفش بعد از آداب معروفه ، گوشت زیاد نخورد به این معنى که شب و روز هر دو نخورد و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را، یعنى ، هم روز و هم شب را ترک کند و یکى هم اگر بتواند للتکیّف [براى کیف کردن و لذّت بردن ] نخورد و لامحاله آجیل خور نباشد... و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترک نکند.
و امّا تقلیل خواب ، مى فرمود: شبانه روزى شش ساعت بخوابد.
اینها در تقلیل حیوانیّت کفایت مى کند. و امّا در تقویت روحانیّت اوّلاً: دائماً باید همّ و حُزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد.
ثانیاً: تا مى تواند ذکر و فکر را ترک نکند، که این دو جناح سیر آسمان معرفت است . در ذکر عمده سفارش به اذکار صبح و شام ، است اهمّ آنها که در اخبار وارد شده و اهمّ تعقیبات صلوات [نمازها] و عمده تر ذکر وقت خواب که در اخبار مأ ثور است لاسیّما متطّهراً در حال ذکر خواب برود، و شب خیزى مى فرمودند: زمستانها سه ساعت ، تابستانها یک ساعت و نیم ، و مى فرمودند که من در سجده ذکر یونسیّه [لا إِله إِلاّ أ نت سبحانک إِنّى کنت من الظالمین ] خیلى اثرها دیدم .
بنده خودم هم تجربه کرده ام چند نفر مدّعى تجربه اند، یکى هم قرآن که خوانده مى شود به قصد هدیه به حضرت ختمى مرتبت (صلوات اللّه علیه و آله ) خوانده شود)).(63)
دستورى از شاهین بلند پرواز آسمان عرفان
مرحوم ملاّحسینقلى همدانى در نامه اى چنین مى نگارد:
((... البته در اجتناب از معصیت کوتاهى مکن و اگر خداى نخواسته معصیت کردى زود توبه نما و دو رکعت نماز به جا آور و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار کن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرتِ پروردگار عفو بخواه ، امیدوارم عفو بفرماید.
معاصى [گناهان ] کبیره در بعضى از رساله هاى عملیه ثبت شده ، یاد بگیر و ترک نما و زنهار پیرامون غیبت و دروغ و اذیّت مگرد. لا اقل یک ساعت به صبح مانده بیدار شو و سجده به جا بیاور و آنچه در ((منهاج النجاة )) مرحوم ملاّمحسن فیض (رضوان اللّه جلّ جلاله علیه ) مذکور است کافى و شافى است از براى عمل شب و روز تو به همان نحو عمل نما و سعى کن که عمل و ذکرت ، به محض زبان نباشد و با حضور قلب باشد که عمل بى حضور قلب ، اصلاح قلب نمى کند، اگر چه ثواب کمى دارد.
البته البته از غذاى حرام فرار کن ، مخور مگر حلال . غذا را کم بخور و زیاد مخور؛ یعنى ، زیاده بر حاجت بُنیه مخور، نه چندان بخور که تو را سنگین بکند و از عمل باز دارد و نه چندان کم بخور که ضعف آورد و به سبب ضعف از عبادت مانع شود. و هر قدر بتوانى روزه بگیر، به شرطى که شب جاى روز را پر نکنى .
الحاصل : غذا به قدر حاجتِ بدن ممدوح و زیاده و کم هر دو مذموم ، و شروع به نماز کن با قلب پاک از حقد و حسد و غلّ و غش مسلمانان ، و لباس و فرش و مکان نمازت باید مباح باشد. اگر چه مکان غیر محل جبهه نجس بودنش به نجاست غیر متعدیّه ، نماز را باطل نمى کند ولى نبودنش بهتر است . و بایست به نماز [به گونه ] ایستادن بنده در حضور مولاى جلیل ، با گردنِ کج و قلب خاضع و خاشع . وبعد از فریضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه کلمه طیّبه توحید و دعاى صباح مشهور را بخوان . و تسبیح سیده نساء [فاطمه زهرا علیها السلام ] را بعد از فریضه ترک مکن . و هر روز هر قدر بتوانى لااقلّ یک جزء قرآن با احترام و وضو و خضوع و خشوع ، بخوان و در بین خواندن حرف مزن مگر در مقام ضرورت . و در وقت خواب شهادت را بخوان و آیة الکرسى و یک مرتبه فاتحه و چهار مرتبه سوره توحید و پانزده مرتبه سوره قدر و آیه ((شهداللّه )) [را] بخوان و استغفار هم مناسب است .
اگر بعضى از اوقات بتوانى سوره مبارکه توحید را صد مرتبه بخوانى بسیار خوب است و از یاد مرگ غافل مشو. و دست بر گونه راست گذاشته ، با یاد خدا بخواب [مثل میّت در قبر]. و از وصیت کردن غافل مشو. و ذکر مبارک ((لا اِله إ لاّ أ نت سُبْحانک اِنِّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمین )) را هر قدر [بتوانى ] بخوان و در هر وقت بسیار بگو. شب و عصر جمعه در هر یک صد مرتبه سوره مبارکه قدر را بخوان و دعاى کمیل را در هر شب جمعه ترک مکن . و ((مناجات خمس عشرة )) را، حالت با هر کدام از آنها مناسب باشد، لاسیّما مناجاتِ شاکین و تابئین و مفتقرین و مریدین و متوسّلین و معتصمین را بسیار بخوان و دعاهاى صحیفه کامله ، هر کدام در مقام مناسب بسیار خوب است . و در وقت عصر هفتاد بار استغفار و یک سبحان اللّه العظیم سبحان اللّه و بحمده بخوان و استغفارات خاصه را هم بخوان و سجده طویل را فراموش مکن و قنوت طول دادن بسیار خوب است و همه اینها با ترک معاصى بسیار خوب است .))(64)
نماز شب ، در شب زفاف
آیت اللّه شیخ جعفر نجفى (ره ) شب زفافِ دختر و دامادش ، هنگام سحر به در خانه آنان رفت و فرمود: برخیزید که آبى براى شما گرم کرده ام ، غسل کنید و نماز شب بخوانید!(65)
امام صادق علیه السلام فرمود:
نماز شب ، چراغ خانه قبر، حجابى در میان انسان و آتش دوزخ و گذرنامه صراط و کلید بهشت است .(66)
امام رضا (ع ) پیراهنى به ((دعبل )) هدیه داد ...
از امام رضا علیه السلام روایت شده است که آن حضرت پیراهنى به ((دِعبل )) هدیه داد و به او سفارش کرد: این پیراهن را خوب نگهدارى کن (و قدر آن را بدان ) که من با آن ، هزار شب و هر شبى هزار رکعت نماز خوانده ام و هزار ختم قرآن کرده ام .(67)
دانى که چیست دولت ؟ دیدار یار دیدن
در کوى او گدائى بر خسروى گزیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کاخر ملول گردى از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز ایندو راه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
چرا شبها نمى خوابى
به ((ربیع بن خثیم )) گفتند: چرا شبها نمى خوابى ؟ گفت : مى ترسم دشمن (خواب ) بر من هجوم آورد و در خواب بمانم (و از فیض نماز شب محروم شوم ).(68)
وصیّت کرد سجّاده اش را با او دفن کنند
حضرت آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى رحمه الله علیه به فرزندش وصیت کرد:
سجّاده اى که 70 سال بر روى آن نماز شب به جا آورده ام ، و تسبیحى از تربت امام حسین علیه السلام که با آن در سحرها به عدد دانه هایش استغفار کرده ام با من دفن شود.(69)
هرگز حتى در لیلة الهریر نمازشبم را ترک نکردم
على علیه السلام فرمود: از وقتى که از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: ((نماز شب نور است )) هرگز نماز شب را ترک نکردم . ابن گوّاه پرسید: حتى در لیلة الهریر؟
حضرت فرمود: حتى در لیلة الهریر(70) نماز شبم ترک نشد.(71)
با یاد خوشت خسبم در خواب خوشت بینم
از خواب چو برخیزم اول تو بیاد آئى
نفیسه عروس امام صادق علیه السلام
نفیسه دختر حسن بن زید، و زید فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام است همسر اسحاق فرزند امام صادق علیه السلام است .
برادر زاده (72) نفیسه مى گوید: چهل سال تمام عمّه ام را خدمت کردم و در این مدّت ندیدم که شبى بخوابد، یا روزى افطار کند پیوسته شبها را به قیام و روزها را به روزه مى گذراند.
به او مى گفتم : چرا با خود مدارا نمى کنى ؟
پاسخ مى داد: چگونه با نفسم مدارا کنم با این که راهى سخت و گردنه هایى در پیش دارم که از آنها نمى گذرند مگر مردمان رستگار.(73)
نماز شب نخوانده بود گریه مى کرد
حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى (ره ) مى گوید:
یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم : چرا اشک مى ریزید؟
فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم !
گفتم : پدر جان ! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامى به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟
فرمود: فرزندم ! نگرانى من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟(74)
کسى که براى خشنودى خدا نماز شب بخواند
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
هر گاه بنده اى شب هنگام از خواب برخیزد و در حالى که هنوز (آثار) سنگینى خواب در چشمان او باقى است ، براى خشنودى خداوند نماز شب بخواند، پروردگار متعال به ملائکه اش مباهات مى کند و مى فرماید: آیا نمى بینید بنده مرا که در نیمه شب از بستر خواب برخاست و به خاطر خواندن نمازى که بر او واجب نکرده ام ، خواب شیرین را رها کرد؟ پس شاهد باشید که او را آمرزیده ام .(75)
درخواست مهلت براى خواندن نماز و...
در عصر روز تاسوعا وقتى که دشمن تصمیم گرفت حمله بر لشکریان امام حسین علیه السلام را آغاز کند، حضرت به برادرش ((اباالفضل علیه السلام )) فرمود: ((به سوى آنان برو و اگر مى توانى کار را به فردا واگذار، تا امشب را به نماز و نیایش و طلب آمرزش از او سپرى کنیم ، خدا مى داند که من نماز، تلاوت قرآن ، بسیارىِ دعا و درخواست آمرزش را دوست دارم .))(76)
حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام مى فرمایند:
رسیدن به لقاى خداوندى سفرى است که تنها مرکب راهوار آن شب زنده دارى است .(77)
نماز شب در اسارت
یکى از برادران آزاده مى گوید:
در یکى از اردوگاهها، پس از آن که عزیزى از میانمان رخت بربست و به شهادت رسید، گروهبان عراقى درباره اش گفت : ((او اسیرى بود که هر شب در گوشه اتاق شماره 12 نماز شب مى خواند)).(78)
امام حسین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرد
که آن حضرت فرمود:
کسى که عمرش با قیام شب و عبادت خدا خاتمه یابد اهل بهشت است .(79)
غیر از نماز شب چیز دیگرى سود نبخشید
جُنید بغدادى را - که از مشایخ عرفان بود - در خواب دیدند و از وى پرسیدند: خداوند با تو چگونه رفتار کرد؟
گفت : تمام آن اشارات و رموز عرفانى از دست رفت و آن عبارات ، در هم ریخت و آن علوم از دل ناپدید گشت و آن رسوم از هم پاشید و جز رکعت کوتاهى که هنگام سحر به جا آوردیم ، ما را چیز دیگرى سود نبخشید.(80)
امام صادق علیه السلام به سلیمان دیلمى فرمود:
اى سلیمان ! نماز شب را ترک نکن ، همانا زیانکار کسى است که از نماز شب محروم بماند.(81)
امام حسین علیه السلام و یارانش در شب عاشورا
در شرح حال امام حسین علیه السلام و یارانش - در شب عاشورا - چنین مى خوانیم :
آن شب ، صداى ناله و زمزمه و نیایش حسین و یارانش تا بامداد همچون آواى زنبور عسل به گوش مى رسید، گروهى در رکوع بودند و برخى سجده مى کردند و دیگران ایستاده و یا نشسته به عبادت سرگرم بودند.
آن شب سى و دو نفر از سربازان ((عمر سعد)) که گذارشان به خیمه هاى امام حسین علیه السلام افتاد تحت تأ ثیر این شور و حال قرار گرفتند.(82)
آخر اى پادشه حسن و ملاحت چه شود
کز لب لعل تو ریزد نمکى بر دل ریش
زنى صالحه در زمان حضرت عیسى (ع )
((در زمان عیسى بن مریم علیه السلام ، زنى بود صالحه عابده ، چون وقت نماز مى شد، هر کارى که داشت مى گذاشت و به نماز و طاعت مشغول مى شد روزى نان مى پخت ، مؤذن بانگ کرد، نان پختن رها کرد و به نماز مشغول گشت چون در نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه کرد: تا تو از نماز فارغ شوى نان همه سوخته شود. زن به دل جواب داد:
اگر همه نان بسوزد بهتر که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. دیگر بار شیطان وسوسه کرد که : پسرت در تنور افتاد و سوخته شد. زن در دل جواب داد: اگر خداى تعالى قضا کرده است که من نماز کنم و پسر مرا به آتش بسوزاند من به قضاى خداى تعالى راضى گشتم و از نماز دست برندارم که اللّه تعالى فرزند را نگاه دارد از آتش .
شوهرِ زن از درِ خانه در آمد، زن را دید در نماز، نان را در تنور به جاى خویش دید نسوخته و فرزند را دید در آتش بازى مى کند و یک تار موى از او کم نشده و آتش به قدرت خداى عزّوجلّ بر وى بوستان گشته .
چون زن از نماز فارغ گشت شوهر دست او را گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست ، فرزند را دید به سلامت و نان به سلامت هیچ بریان نشده ، تعجّب کرد و شکر بارى تعالى کرد و زن سجده شکر بجا آورد خداى عزّوجلّ را. شوهر فرزند را برداشت و به نزدیک عیسى علیه السلام برد و حال قصه با وى بگفت : عیسى علیه السلام گفت : برو از این زن بپرس تا چه معاملت کرده است و چه سرّ دارد از خداى ؟
اگرچه این کرامت اگر براى مردان بود، او را وحى مى آمد و جبرئیل براى وى وحى مى آورد.
شوهر پیش زن آمد و از معالمتِ وى پرسید. زن جواب داد: کار آخرت پیش گرفتم و کار دنیا را بازپس داشتم و دیگر تا من عاقلم هرگز بى طهارت ننشستم الا در حال زنان ، و دیگر اگر هزار کار در دست داشتم چون بانگ نماز بشنیدم همه کارها به جاى رها کردم و به نماز مشغول گشتم و دیگر هر که با ما جفا کرد و دشنام داد، کین و عداوت وى در دل نداشتم و او را جواب ندادم و کار خویش با خداى خویش افکندم و به قضاى خداى تعالى راضى شدم و فرمان خداى را تعظیم داشتم و بر خلق وى رحمت کردم و سائل را هرگز باز نگردانیدم اگر اندک و اگر بسیار بودى بدادمى و دیگر نماز شب و نماز چاشت (83) رها نکردمى ، عیسى علیه السلام گفت : اگر این زن مرد بودى پیامبر گشتى )).(84)
عارف ربّانى مرحوم ملاّ حسینقلى همدانى رحمه الله علیه مى فرمود:
کسانى که در مقامات دین به جایى رسیده اند، همه از شب خیزها بوده اند، از غیر آنها دیده نشده است .(85)
کسیکه در نیمه شب تار، با مولایش خلوت کند
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
چون بنده اى در نیمه شب تار، با مولایش خلوت کند و به مناجات بپردازد خداوند نورى در دلش قرار دهد و به فرشتگانش گوید:
((بنده ام را ببینید که در نیمه شب تاریک با من خلوت کرده است در حالى که انسانهاى تنبل سرگرم کارهاى بیهوده اند و غافلان در خوابند، شما شاهد باشید که من او را آمرزیده ام .))(86)
در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء
در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء که از بزرگانِ علما در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده ، آمده است :
در یکى از شبها که براى ((تهجّد)) برخاست ، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرده و فرمود: برخیز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آنجا نماز بخوانیم . فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت : من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف مى شوم .
فرمود: نه ، من این جا ایستاده ام ؛ برخیز، مهیّا شو که با هم برویم . آقا زاده ، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند، آن جا مرد فقیرى را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است . آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود:
این شخص در این وقتِ شب براى چه این جا نشسته است ؟
گفت : براى تکّدى از مردم .
فرمود: آیا چه مقدار ممکن است از رهگذران ، عاید او گردد؟ گفت : احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان ).
مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم ! درست فکر کن و ببین این آدم براى مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل )، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست تذلّل به سوى مردم دراز کرد! آیا تو، به اندازه این شخص ، به وعده هاى خدا درباره شب خیزان و متهجّدان اعتماد ندارى که فرموده است : ((فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أ خفى لهم من قرَّة أ عینٍ)) - هیچ کس نمى داند چه پاداشهاى مهمّى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده - (87) گفته اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف وسعادت بیدارى آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.(88)
سفارش امام حسین علیه السلام به خواهرش در روز عاشورا
در روایت آمده : امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگام آخرین وداع با اهل بیت علیهم السلام خطاب به خواهرش زینب علیها السلام فرمود: خواهرم ! مرا در نماز نافله شب فراموش مکن .(89)
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزّوجلّ مى فرماید:
((مال و فرزندان زینت زندگى دنیاست )). و هشت رکعت نماز نافله شب که بنده خدا در پایان شب مى خواند زینت آخرت است .(90)
بیدار کردن فرشتگان بندگان را ...
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هیچ یک از مردم نمى خوابد مگر اینکه فرشته اى بر او نگهبان است و هر شب دو بار او را از خواب بیدار مى کند و مى گوید: اى بنده خدا! برخیز براى یاد خدا (و مناجات و نماز شب ) او ثناى فرشته اى که او را بیدار مى کرد مى شنید.
مرحوم میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ، ذیل این روایت مى نویسد: این اخبار را انکار نکن ، من خدا را شاهد مى گیرم که از شب زنده داران و متهجّدین ، کسى را مى شناسم که صداى فرشته اى که او را در هنگام سحر بیدا مى کند مى شنود که به او به لفظ آقا خطاب مى کند و او براى ذکر خدا و نماز شب بر مى خیزد.(91)
((تصور مى شود این شخص که براى اقامه نماز شب با صداى فرشته بیدار مى شود خود میرزا جواد آقاست که براى پرهیز از خودستایى این حقیقت را به این عبارت بیان کرده است . او جز خدا و خواست او هوایى در سر نداشت و به چیز دیگرى نمى اندیشید)).(92)
امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه که بنده اى در نیمه شب با مولایش خلوت کند و با او به مناجات بپردازد، خداوند قلبش را نورانى مى کند و چون بگوید:
((یا ربّ یا ربّ)) خداوند جلیل مى فرماید:
((لبیک )) بنده من ! درخواست کن تا عطایت کنم .(93)