نماز

نماز

نماز
نماز

نماز

نماز

احکام نذر و عهد و قسم

نــذر و عهد

مسأله 2272ـ «نذر» آن است که کار خیرى را براى خدا بر عهده خود قراردهد، یا ترک کارى که نکردن آن بهتر است.

مسأله 2273ـ نذر دو قسم است: نذرى که به صورت «مشروط» انجام مى شود، مثلاً مى گوید: چنانچه مریض من خوب شود انجام فلان کار براى خدا بر عهده من است (این را «نذر شکر» گویند) یا اگر مرتکب فلان کار بد شوم فلان کار خیر را براى خدا انجام خواهم داد (و آن را «نذر زجر» گویند)، دوم نذر مطلق است و آن این که بدون هیچ قید و شرطى بگوید: «من براى خدا نذر مى کنم که نماز شب بخوانم» و همه اینها صحیح است.  

شرایط و احکام نذر و عهد

مسأله 2274ـ نذر در صورتى صحیح است که براى آن صیغه خوانده شود، خواه به عربى باشد یا زبانهاى دیگر، بنابراین اگر بگوید چنانچه فلان حاجت من روا شود براى خدا بر من است که فلان مقدار مال را به فقیر بدهم، نذر او صحیح است، بلکه اگر بگوید نذر مى کنم براى خدا اگر فلان حاجت من رواشود فلان کار خیر را انجام دهم، کافى است.

مسأله 2275ـ نذر در صورتى صحیح است که از انسان بالغ و عاقل انجام شود و از روى اختیار و قصد باشد، بنابراین نذر از روى اجبار، یا به واسطه عصبانى شدن و از

[444]

دست دادن اختیار، صحیح نیست.

مسأله 2276ـ آدم سفیهى که مال خود را در کارهاى بیهوده مصرف مى کند، همچنین کسى که حاکم شرع او را به خاطر ورشکست شدن از تصرّف در اموالش جلوگیرى کرده، نذرهاى مربوط به اموالشان صحیح نیست.

مسأله 2277ـ نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد بى اجازه او باطل است و اگر مزاحم نباشد احتیاط مستحب آن است که با اجازه او باشد.

مسأله 2278ـ اگر زن در جایى که احتیاج به اجازه شوهر دارد با اجازه او نذر کند، شوهرش بنابراحتیاط واجب نمى تواند نذر او را به هم بزند یا او را از عمل کردن به نذر جلوگیرى نماید.

مسأله 2279ـ نذر فرزند احتیاجى به اجازه پدر ندارد، مگر این که کار او مایه آزار پدر باشد که دراین صورت نذر او صحیح نیست.

مسأله 2280ـ نذر در مورد کارهایى صحیح است که انجام آن ممکن باشد.

مسأله 2281ـ کارى را که انسان نذر مى کند باید شرعاً مطلوب باشد، بنابراین نذر کار حرام، یا مکروه، یا ترک واجب و مستحب، صحیح نیست.

مسأله 2282ـ لازم نیست جزئیّات و خصوصیّات عملى که نذر کرده مطلوب باشد، همین اندازه که اصل آن شرعاً مطلوب باشد کافى است، مثلاً اگر نذر کند شب اوّل هر ماه نماز شب بخواند صحیح است و باید به آن عمل کند، یا اگر نذر کند در محلّ خاصّى فقرا را اطعام نماید باید مطابق آن عمل نماید.

مسأله 2283ـ کار مباحى که انجام و ترک آن از هر جهت مساوى است نذر انجام آن صحیح نیست، ولى اگر انجام یا ترک آن از جهتى بهتر باشد و به همان منظور نذر کند صحیح است، مثلاً نذر کند غذایى بخورد که براى عبادت قوّت گیرد یا غذایى که مایه سستى بدن او براى انجام عبادت مى شود ترک نماید.

مسأله 2284ـ هرگاه نذر کند روزه بگیرد ولى وقت و مقدار آن را معیّن نکند، چنانچه یک روز روزه بگیرد کافى است، همچنین اگر نذر کند نماز بخواند و مقدار و خصوصیّات آن را معیّن نکند یک نماز دو رکعتى کفایت مى کند، نذر سایر کارهاى

[445]

خیر نیز همین گونه است.

مسأله 2285ـ هرگاه نذر کند روز معیّنى را روزه بگیرد، احتیاط واجب آن است که آن روز سفر نکند تا بتواند روزه خود را به جا آورد و چنانچه در آن روز مسافرت کند قضاى آن روز بر او واجب است و احتیاط واجب آن است که کفّاره نیز بدهد.

مسأله 2286ـ اگر کسى از روى اختیار به نذر خود عمل نکند گناه کرده و باید کفّاره بدهد و کفّاره نذر عبارت است از اطعام شصت فقیر، یا دو ماه پى در پى روزه گرفتن، یا یک بنده آزاد کردن.

مسأله 2287ـ اگر نذر کند تا وقت معیّنى عملى را ترک نماید بعد از گذشتن آن وقت مى تواند آن کار را به جا آورد و اگر پیش از گذشتن وقت از روى فراموشى یا اجبار انجام دهد چیزى بر او نیست، ولى لازم است تا آخر وقت نذر، آن عمل را به جا نیاورد و اگر بدون عذر آن را به جا آورد باید مطابق آنچه در مسأله پیش گفته شد کفّاره بدهد.

مسأله 2288ـ کسى که نذر کرده عملى را مستمرّاً ترک کند و زمانى براى آن معیّن ننموده، چنانچه از روى اختیار آن را به جا آورد براى دفعه اوّل باید کفّاره بدهد و اگر نذر او چنان بوده که هر دفعه از آن عمل، مستقلاًّ تحت نذر قرار داشته احتیاط واجب آن است که براى هر دفعه، کفّاره اى بدهد، امّا اگر چنین قصدى نداشته، یا شک کند قصدش چگونه بوده یک کفّاره بیشتر واجب نیست.

مسأله 2289ـ اگر نذر کند در هر هفته روز معیّنى (مثلاً روز جمعه) را روزه بگیرد، چنانچه یکى از جمعه ها مصادف با عید فطر یا قربان شود، یا عذر دیگرى مانند حیض براى او پیش آید، باید روزه راترک کند احتیاطاً قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 2290ـ هرگاه نذر کند مقدار معیّنى را صدقه دهد، چنانچه پیش از دادن صدقه بمیرد باید آن مقدار را از مال او صدقه بدهند.

مسأله 2291ـ هرگاه نذر کند به فقیر معیّنى صدقه دهد نمى تواند آن را به دیگرى دهد و اگر آن فقیر بمیرد بنابر احتیاط به ورثه او بدهد.

مسأله 2292ـ هرگاه نذر کند به زیارت یکى از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام

[446]

حسین(علیه السلام) مشرّف شود، اگر به زیارت امام دیگرى برود کافى نیست و هرگاه به واسطه عذرى نتواند آن امام را زیارت کند چیزى بر او نیست.

مسأله 2293ـ کسى که نذر کرده زیارت برود ولى غسل زیارت و نماز آن را نذر نکرده، لازم نیست آنها را به جا آورد.

مسأله 2294ـ اگر چیزى براى حرم یکى از امامان یا امامزادگان نذر کند باید آن را به مصارف حرم برساند، از قبیل تعمیرات و فرش و روشنایى و خدّامى که مشغول خدمت هستند و مانند آن، ولى اگر چیزى براى خود امام(علیه السلام) یا امامزاده نذر کرده بى آن که نام حرم را ببرد، مى تواند علاوه بر امورى که ذکر شد صرف مجالس عزادارى و سوگوارى یا نشر آثار آن بزرگواران، یا کمک به زوّار آنها یا هر کار دیگرى که نسبتى با آنها دارد بکند.

مسأله 2295ـ گوسفندى را که نذر کرده اند پشم آن و مقدارى که چاق مى شود جزء نذر است و اگر پیش از آن که گوسفند به مصرف نذر برسد بچّه اى بیاورد، یا شیر دهد، احتیاط واجب آن است آن را هم به مصرف نذر برساند.

مسأله 2296ـ هرگاه نذر کند اگر مریض او خوب شود یا مسافرش سالم بازگردد فلان کار خیر را انجام دهد، چنانچه معلوم شود پیش از نذر کردن مریض او خوب شده، یا مسافر آمده است، عمل کردن به نذر واجب نیست.

مسأله 2297ـ هرگاه پدر یا مادرى نذر کند دختر خود را به سیّد شوهر دهد نذر آنها اعتبارى ندارد و هنگامى که دختر به حدّ بلوغ رسید اختیار با خود اوست.

مسأله 2298ـ عمل کردن به «عهد» مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: «با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم» امّا اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتبارى ندارد.

مسأله 2299ـ کسى که به عهد خود با شرایط بالا عمل نکند باید کفّاره بدهد و کفاره عهد مانند کفاره نذر است، یعنى سیر کردن شصت فقیر، یا دوماه روزه پى در پى (یعنى سى و یک روز آن را پشت سر هم به جا آورد) یا آزاد کردن یک بنده.

[447]

قـسم خـوردن

شرایط قسم خوردن

مسأله 2300ـ هرگاه کسى با شرایط زیر قسم یاد کند باید به قسم خود عمل نماید و گرنه کفّاره دارد:

1ـ کسى که قسم یاد مى کند باید بالغ و عاقل باشد و اگر درباره مال خود قسم مى خورد باید سفیه نباشد، همچنین حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نکرده باشد و از روى قصد و اختیار قسم بخورد، بنابراین قسم خوردن بچّه و دیوانه و کسى که مجبورش کرده اند درست نیست، همچنین اگر در حال عصبانى بودن بدون اراده و قصد قسم بخورد. 2ـ کارى را که براى انجام آن قسم مى خورد باید حرام و مکروه نباشد و کارى را که قسم بر ترک آن مى خورد واجب و مستحب نباشد و اگر براى انجام کار مباحى قسم مى خورد باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، همچنین اگر قسم براى ترک کار مباحى مى خورد باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. 3ـ به یکى از نامهاى خداوند قسم یاد کند خواه نامى باشد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمى شود، مانند «خدا» و «اللّه» یا نامى که به غیر او نیز گفته مى شود، ولى از قرائن معلوم است که مقصودش خداست، بلکه اگر به نامهایى قسم یاد کند که بدون قرینه خدا به نظر نمى آید ولى او قصد خدا را کند بنابر احتیاط واجب باید به آن قسم عمل کند. 4ـ قسم را باید به زبان بیاورد، بنابراین اگر در قلبش بگذراند کافى نیست و در کتابت و نوشتن احتیاط، عمل به آن است، ولى آدم

[448]

لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. 5ـ عمل کردن به قسم براى او ممکن باشد و اگر موقعى که قسم مى خورد ممکن باشد ولى بعداً عاجز شود یا مشقّت شدید داشته باشد از همان وقت که چنین شده قسم او به هم مى خورد.

احکام قسم خوردن

مسأله 2301ـ هرگاه پدر از قسم خوردن فرزند جلوگیرى کند یا شوهر از قسم خوردن زن مانع شود قسم آنان صحیح نیست، حتّى اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم یاد کند قسم آنان صحیح نمى باشد.

مسأله 2302ـ هرگاه عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفّاره دهد، ده فقیر را سیر کند، یا بر آنها لباس بپوشاند، یا یک بنده را آزاد نماید و اگر توانایى بر اینها نداشته باشد باید سه روز روزه بگیرد.

مسأله 2303ـ اگر از روى فراموشى یا اجبار و اضطرار به قسم عمل نکند کفّاره ندارد و قسمى که آدم وسواسى مى خورد مثل این که مى گوید و اللّه الآن مشغول نماز مى شوم، ولى وسواس مانع مى گردد اگر وسواس او طورى باشد که بى اختیار به قسم خود عمل نکند کفّاره ندارد.

مسأله 2304ـ کسانى که براى اثبات مطلبى قسم مى خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولى اگر مجبور شود که براى نجات خود یا مسلمانان دیگرى از شرّ ظالمى قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب مى شود و این نوع قسم خوردن که براى اثبات مطلبى است غیر از قسمى است که در مسائل پیش گفته شد که براى انجام کار یا ترک کارى بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.